دین و خدا در فلسفۀ نقادی کانت

نویسندگان

حسین کلباسی اشتری

چکیده

چهارچوب نظری فلسفة نقادی کانت ریشه در تحولات قرن هجدهم و دورة موسوم به روشن گری و منورالفکری اروپا دارد؛ رهیافت های دین پژوهی، از جمله باور به خداوند یا علت اولی، نزد او نیز متأثر از همان فضاست. پرسش از اعتبار و دامنة شمول معرفت مابعدالطبیعی و مهم تر از آن مبادی تکوین چنین معرفتی از دغدغه های معرفت شناختی کانت است که درست زمانی مطرح می شود که سخن و پرسش از «امکان مابعدالطبیعه» به میان می آید؛ یعنی تأمل و چندوچون دربارة مبادی نظری چنین دانشی که، تا زمان کانت، از پیشینه ای بس دراز برخوردار است. هنگامی که کانت از واژة علم و تجربه سخن می گوید، درواقع، به قلمرو عینی معرفت بشر نظر دارد؛ یعنی آن چه در حیطة حساسیت و فاهمه انعکاس می یابد و لذا، آن چه فراتر از این قلمرو تصور شود، نه به لحاظ نفس الامری، بلکه به لحاظ معرفت پدیداری، نامعتبر تلقی می شود. این جا نیز همان پرسش در باب «امکان ریاضیات محض» و «امکان طبیعیات محض» تکرار می شود. جستارهای کانت در این دو قلمرو بدین نتیجه منجر می شود که هرچند مبادی نظری علم نزد فاعل شناساست، اما فرایند فعالیت ذهن قابل اطلاق به تجربه، درواقع عینیت یافته، خواهد بود و معضل شکاف میان متعلق و متعلق ادراک برطرف خواهد شد. جهت گیری فلسفة نقادی در پرسش از مبادی و مبانی نظری دانش به قلمرو اخلاق و دین نیز کشیده می شود. باز شدن دو عرصة اخیر بر روی پژوهش استعلایی، درواقع، پاسخی را برای مسائل حل ناشدة متعلقات مابعدالطبیعه، اعتقاد به هستی خداوند، بقای نفس، و وجود اختیار در آدمی فراهم می سازد. در نگاه کانت، عرصة عقل عملی در تقابل با عقل نظری نیست، بلکه مکمَل و متمَم آن است، زیرا استمرار و فعالیت ذهن و ورود آن در عرصة نامتناهی و امور نامشروط، که به نظر کانت تمایل طبیعی عقل است، جزء لاینفک ساحت های معرفتی بشر است. اگر علم ناظر به متعلقات تجربه و امور انضمامی است و امکان ریاضیات و طبیعیات محض محرز و حتی یقینی و معتبر است، درعوض، اخلاق و دین نیز که ساحت های انکارناپذیر انسان اند، ناظر به متعلقات عقل و به ویژه، وجود خداوند و بقای نفس اند. هنگامی که کانت در امکان فعل اخلاقی و شرایط آن تأمل می کند، هم بسته بودن فعل اخلاقی با اعتقاد به بقای نفس و وجود خداوند را در می یابد و البته، هم چنان مسئلة عدم عینیت این متعلقات و حیث نفس الامری آن ها مورد تأکید اوست.

برای دانلود باید عضویت طلایی داشته باشید

برای دانلود متن کامل این مقاله و بیش از 32 میلیون مقاله دیگر ابتدا ثبت نام کنید

اگر عضو سایت هستید لطفا وارد حساب کاربری خود شوید

منابع مشابه

برهان نظم از منظر فلسفۀ نقادی کانت

چکیده یکی از ساده‎ترین، عمومی‎ترین و در عین حال کهن‎ترین براهینی که برای اثبات وجود خدا اقامه شده، برهان نظم یا برهان غایت‎شناختی است. اندیشمندان بسیاری در تأیید یا رد این برهان قلم‎فرسایی کرده‎اند که در این میان، نقدهای کانت شهرت فراوان دارد. موضع کانت در برابر این برهان، هم جانبدارانه است و هم منتقدانه. او برهان نظم را همواره شایستۀ احترام می‎داند، زیرا تنها برهانی است که راه فهم را برای اعتق...

متن کامل

معنای فرهنگ (Kultur و Bildung) در فلسفۀ نقادی کانت

برداشت کانت از فرهنگ، عمدتاً به آثار متاخر او در حوزۀ تاریخ، انسان‌شناسی و غایت‌شناسی محدود شده است. همچنین به دلیل استعمال مبهم و نامنظم اصطلاحات Kultur و Bildung (و آمیختن آنها با مفاهیمی همچون Zivilisation و Erziehung) در نیمۀ دوم قرن هجدهم، در فضای فکری آلمان، عمدتاً فهم معنای فرهنگ بسیار مبهم و مناقشه‌برانگیز است. لذا مقالۀ حاضر، نه تنها محدودۀ بحث خود را به دورۀ نقادی کانت و سه نقد اصلی او ...

متن کامل

برهان نظم از منظر فلسفۀ نقادی کانت

چکیده یکی از ساده‎ترین، عمومی‎ترین و در عین حال کهن‎ترین براهینی که برای اثبات وجود خدا اقامه شده، برهان نظم یا برهان غایت‎شناختی است. اندیشمندان بسیاری در تأیید یا رد این برهان قلم‎فرسایی کرده‎اند که در این میان، نقدهای کانت شهرت فراوان دارد. موضع کانت در برابر این برهان، هم جانبدارانه است و هم منتقدانه. او برهان نظم را همواره شایستۀ احترام می‎داند، زیرا تنها برهانی است که راه فهم را برای اعتق...

متن کامل

خدا در فلسفۀ دکارت

چکیده امروزه دکارت به‎غلط یک فیلسوف سکولار شناخته می‎شود. ما در این مقاله برآنیم نشان دهیم که در نظام فلسفی او، خداوند از جایگاه والایی برخوردار است و مبنای آن نظام را تشکیل‎می‎دهد. خداوند در نظام فلسفی دکارت نه‎تنها مبنای مابعدالطبیعه، بلکه مبنای علم و اخلاق است. در فلسفۀ دکارت، قدرت و علم الهی منشأ هر واقعیتی است؛ منشأ هرآنچه وجود دارد و نیز منشأ شناخت بشری از هرآنچه وجود دارد. خداوند نه‎تنها...

متن کامل

فیشته در مواجهه با فلسفة نقادی کانت

فلسفه در طول تاریخ تحولات بسیاری کرده است. از آن جمله انقلاب کپرنیکی کانت بود که تغییر کلی نوع نگاه به فلسفه انجامید و مرحله‌ای جدید در فلسفه را درپی داشت. فلاسفة پس از کانت هر‌یک به نوعی با این دیدگاه در تعامل بودند، اگرچه کانت مدعی بود که نظامی کاملاً نقادانه ایجاد کرده است، اما ظاهراً پایبندی به روش انتقادی مورد نظر او حتی در نظام خودش هم کاملاً ممکن نشده بود. سعی در اصلاح نظام کانتی برای پاسخ‌...

متن کامل

منابع من

با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید


عنوان ژورنال:
جستارهای فلسفه دین

ناشر: انجمن فلسفه دین ایران

ISSN

دوره 1

شماره 1 2012

میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com

copyright © 2015-2023